خمینی؛ یک انقلابی یا ضد انقلابی…؟
(به بهانه سالمرگ خمینی)
۳۱ سال پیش در چنین روزی، یازده ماه پس زهر آتش بس خمینی مرد. کسی که مردم ایران برایش فرش خون پهن کردن اما از همان روزهای نخست همه وعدههای خود را نقض کرد و خود در پاسخ به اوریانا فالاچی که این تناقض را جلوی رویش گذاشت در کمال خونسردی گفت «خدعه» کردم…!
درباره به قدرت رسیدن خمینی در ایران، نظرات متفاوتی ابراز شده که بعضا دو سر طیفه.
برخی بقدرت رسیدن خمینی رو یک پدیده عجیب! و غیر قانونمند معرفی میکنند…! که گویی سحر و جادویی در کار بوده و ۳۰ میلیون مردم ایران یک شبه عقلشونو از دست داده بودن…!!
اما برخی درست در نقطه مقابل، اونرو قانونمند و از قضا برخاسته از واقعیتهای تاریخی و بخصوص خواستههای سرکوب شده ایران پس از انقلاب مشروطه معرفی میکنند.
واقعیت چیست…؟
واقعیت اینه که خمینی که برخی به عمد اون را محصول انقلاب ۵۷ میدونن، نه تنها انقلابی نبود..! بلکه ضدانقلاب و نماینده راستترین و عقبماندهترین قشر جامعه ایران بود که به یمن دیکتاتوری خاندان پهلوی و بخصوص محمدرضا پهلوی، زمینه و میدان پیدا کرد تا انقلاب مردم ایران برای آزادی رو، در فقدان احزاب سیاسی و نهادهای دمکراتیک که یا در زندان و تبعید و یا اعدام شده بودن؛ برباید…
خمینی تا سن ۶۰ سالگی با سکوت عملا پشتیبان و متحد دیکتاتوری رضاشاه و محمدرضاشاه بود.
سکوت تأیید آمیز خمینی از نزدیکان کاشانی در قبال کودتای ۲۸ مرداد بر هیچکس پوشیده نیست. اردشیر زاهدی سندی را منتشر کرد که شامل لیست آخوندهایی است که بخاطر نقششان در کودتا مبلغ هنگفتی دریافت کردن. در رأس این لیست نام کاشانی و آخوند فلسفی بچشم میخوره.
اما خمینی چگونه وارد صحنه سیاسی شد…؟
پس از پایان جنگ جهانی دوم آرایش سیاسی جهان دستخوش تغییر شد. استعمار اروپایی در اثر جنگ بشدت تضعیف شد. جنبشهای استقلال طلبانه در این شکاف یکی پس از دیگری چهره جهان را تغییر دادن. انگلستان ابرقدرت پیش از جنگ، جای خودش رو به ابرقدرت جوان آمریکا که هم از ضایعات جنگ بدور بود و هم به واسطه جنگ از مواهب رشد اقتصادی برخوردار بود، داد. شوروی بعنوان ابرقدرت نوظهور بخصوص پس از آزمایش اتمی در ۱۹۵۳و دیوار برلین در ۱۹۶۱ ناقوس «جنگ سرد» را به صدا درآورد.
دوقطبی شدن جهان آمریکا را بر آن داشت تا سیاست خودش رو در قبال کشورهای وابسته از جمله ایران تغییر داده و زمینههای انقلاب و راه جذب به شوروی را ببندد.
در ششم بهمن ۱۳۴۱ شاه در اثر فشار کندی وارد اصلاحات ارضی شد. هدف اصلاحات ارضی این بود که زمینة انقلابات اجتماعی از بین بره. و راه جذب انقلابها به شوروی بسته بشه.
از این نقطه خمینی نه از موضع مترقی بلکه از موضع ارتجاعی یعنی مخالفت با حق رأی زنان به اعتراض برخاست و در سال ۴۳ به ترکیه تبعید شد. یکسال بعد در سال ۴۴ به نجف رفت در سخنرانیهاش بین سالهای ۴۴ تا ۴۵ اگرچه به همه رؤسای کشورهای عربی حمله میکرد. اما حتی یک کلمه علیه شاه حرفی نزد!!
خمینی بین سالهای ۵۰ تا ۵۶ تحت تأثیر مقاومت انقلابی فدایی ها و مجاهدین و اعدام بنیانگذاران آن نه تنها در میان نسل جوان بلکه در پایگاه سنتیش یعنی آخوندها نیز منزوی شد.
روی کار آمدن کارتر در سال ۵۵ با سیاست حقوق بشر، فشار روی شاه برای توقف سرکوب افزایش پیدا کرد. شاه ناگزیر فضای باز سیاسی را اعلام کرد. همزمان اختیارات ساواک محدود شد. شکنجه و اعدام زندانیان سیاسی متوقف شد. فضای باز سیاسی عاملی شد که آتش زیر خاکستر ۵۷ سال دیکتاتوری پهلوی شعلهور شود.اینچنین بود که هیولای ارتجاع در اتحاد عمل با شاه در ایران به قدرت رسید…
خمینی؛ یک انقلابی یا ضد انقلابی…؟
نوشته خمینی؛ یک انقلابی یا ضد انقلابی…؟ اولین بار در ایران آزادی. پدیدار شد.