پایگاه خبری / تحلیلی نگام ، نکته مهم اینکه در شرایط بیثبات اجتماعی و سیاسی امکان شکلگیری حکمرانی اقتدارگرا که شکافهای بیان شده را منهای دموکراسی مورد نظر قرار دهد بالا است اما ترمیم اساسی شکافها منهای دموکراسی در بلندمدت امکانپذیر نیست.
مردان حیدری در امتداد نوشت : جامعه ایرانی در حال حاضر دچار شکافهای فزایندهای است. عمدهترین این شکافها بدین شرح است:
۱- شکاف خوانش های پسروانه از مذهب و مذهب گریزی؛
۲- شکاف امت و ملت؛
۳-شکاف اقتدارگرایی و دموکراسی خواهی.
این شکافها با شیبی تند به سمت دوقطبی شدن در حرکت هستند. پیشینه تاریخی جامعه ایرانی و واقعیت امر حاکی از آنست که به محض تضعیف قدرت کنترل کننده، تنشها و چالشهایی اساسی در جامعه ایرانی شکل میگیرد که هزینههای اجتماعی آنها به شدت بالاست. این شکافها بر دیگر عرصههای جامعه نیز تأثیر میگذارد.
به واقع این شکافها دومینو وار بر هم تأثیر میگذارند و شکافهای دیگری چون شکاف قومی و شکاف فرادستان و فرودستان را فعال میکنند.
لذا ضرورت ترمیم شکافها پیش از آنکه جامعه دچار تغییرات گریزناپذیر آتی شود امری ضروریست.
با توجه به دو قطبی شدید شکافهای مورد اشاره دور از ذهن نیست که شاهد بیثباتی مستمر اجتماعی و سیاسی جامعه ایرانی باشیم.
باور نگارنده آنست که دموکراسی (مردمسالاری)، ناسیونالیسم (میهندوستی) و حکمرانی عقلانی (تخصصی و به دور از هیجان) شاخصهای اصلیاند که قابلیت ترمیم شکافهای بیان شده را دارند. البته اگر رنگ و بوی سیاستی پسا تغییرات، جامعهمحور (سوسیالیسم) باشد بر ترمیم شکافهای ثانویه قومی و اقتصادی تأثیرگذار است.
نکته مهم اینکه در شرایط بیثبات اجتماعی و سیاسی امکان شکلگیری حکمرانی اقتدارگرا که شکافهای بیان شده را منهای دموکراسی مورد نظر قرار دهد بالا است اما ترمیم اساسی شکافها منهای دموکراسی در بلندمدت امکانپذیر نیست.
در این میان کنش سیاسی نیروهای اصلاحطلب نیز سرنوشتساز است. گفتمان اصلاحطلبی میتواند حد واسط شکافهای مورد اشاره باشد. در واقع نیروهای سیاسی اصلاحگرا باید نقش پل میان دو قطبیهای جامعه ایرانی را بازی کنند. تأکید بر دموکراسی، منافع ملی و خوانش های امروزین از مذهب و همچنین جامعهمحوری سبب تقویت زیرساختهای اجتماعی جامعه میشود.
اینکه نگارنده چه تعریفی از دموکراسی (مردمسالاری)، ناسیونالیسم (میهندوستی) و حکمرانی عقلانی دارد امریست که در نوشتارهای آتی بدان پرداخته میشود.