حامد محمدی- در شهریور ۱۳۹۷ «فرشگرد» با صدور بیانیهای که در آن اهداف این تشکل تشریح شده بود رسماً اعلام موجودیت کرد. جمعی جوانتر از اپوزیسیون که تاکنون فعال بودند و تحصیلکرده که هر کدام ساکن گوشهای از دنیا بودند اما به صراحت اعلام کردند که در پی براندازی و سرنگونی جمهوری اسلامیاند و برای جایگزینی این نظام با یک نظام سکولار، لیبرال و دموکرات، بر مبنای اصول دموکراسی و حقوق بشر فعالیت میکنند.

بر بستر محبوبیت پهلویها
این اعلام موجودیت پس از آن بود که اعتراضات گسترده دیماه ۹۶ و شعارهای معترضان کف خیابان در حمایت از «پهلوی»ها فصل جدیدی در سیاست ایران رقم زد. فرشگرد در زمانهای اعلام موجودیت کرد که این فضای سیاسی به وجود آمده توسط مردم و جنبش اعتراضی جامعه، بستر را برای فعالیت آنها آماده کرده بود به ویژه آنکه این گروه حمایت معنوی شاهزاده رضا پهلوی را نیز که همواره از تلاشهای مختلف علیه جمهوری اسلامی و برای استقرار یک نظام نوین و مدرن پشتیبانی میکند، جلب کرد.
از اولین قدمهای فرشگرد نامه به دونالد ترامپ و درخواست برای تشدید تحریمها علیه جمهوری اسلامی و حمایت از اعتراضات مردم ایران بود. این اقدام با انتقاد شدیدی از سوی اصلاحطلبان مواجه شد. در مهر ۹۷ محمدرضا جلاییپور عضو شورای مرکزی حزب «اتحاد ملت» در یادداشتی به براندازان تاخت و آنها را عدهای جوان ناکام، ماجراجو، ضدایران خواند که آمدهاند «تا در فنجان توفان کنند». اما فرشگرد مسیری را که انتخاب کرده بود چنان خوب پیش رفت که یک سال بعد در خرداد ۹۸ صادق زیباکلام که از مخالفان سرسخت براندازی اعتراف کرد «بازار براندازها و فرشگردیها خیلی پررونق شده!»
حتی با وجود ریزشهای اولیه از فرشگرد، گفتمان آنها با همراهی بخشی از مردم داخل ایران، به ویژه جوانان، و شماری از چهرههای سرشناس اپوزیسیون و صاحب نظران روبرو شد و توانست سهم بزرگی در شکستن انحصار پروپاگاندای جمهوری اسلامی در رسانههای فارسیزبان خارج کشور و شبکههای اجتماعی داشته باشد. این موضوع بزرگترین دستاورد این تشکل سیاسی بوده و هنوز هست تا زمانی که دوباره از سوی این رسانهها در محاق فرو روند.
یکی از انتقادات به اعضای فرشگرد این بود که شماری از آنها که تعداشان کم هم نبود در گذشته سابقه همکاری تشکیلاتی و شانه به شانه با بعضی احزاب اصلاحطلب رژیم داشتند. شماری از آنان نیز در دوران دانشجویی یا در طول فعالیت سیاسی خود در داخل و خارج کشور از افرادی مانند موسوی و کروبی حمایت کرده بودند یا مقالات و موضعگیریهایی در حمایت از چهرههای شاخص جمهوری اسلامی و همچنین در مخالفت با مواضع رضا پهلوی داشتند. با اینهمه، حتی این دست انتقادات نیز با مواضعی که علیه جمهوری اسلامی و در حمایت از پهلویها اعلام میکردند به حاشیه رفت.
نشست و برخاست با چهرههای شناخته شده اپوزیسیون و حضور آنها به عنوان کارشناس به همراه صاحبنظران پیشکسوت در تلویزیونها و چند جلسه و دیدار مشترک با رضا پهلوی و تعدادی از مقامات سیاسی آمریکایی و اروپایی و در کنار آن مواضع بیپرده و صریح آنها علیه جمهوری اسلامی و اصرار بر براندازی، موقعیت مناسبی را برای اعضای فرشگرد فراهم کرد.

سالیانی بود که به راه انداختن کمپینها و تجمعات اعتراضی در اپوزیسیون به ویژه بخشی که حامی پهلویهاست از رونق افتاده بود اما فرشگرد با همراهی چند نهاد و تشکیلات همسو توانستند تجمعاتی را در اروپا و آمریکا برگزار کنند که بازتاب قابل قبولی داشت. کارزارهای توییتری و روشنگری آنها نیز موثر بوده است.
اختلافاتی که ربطی به جنبش مردم ندارند
اما اختلافات داخلی در آغاز راه فرشگرد را با ریزش مواجه کرد. اختلافاتی که این گروه و فعالیتهای آن را پارهپاره کرد. گرچه به نظر میرسید طرفین زیرکانه و عاقلانه در توافقی مصلحت و منفعت را در این دیدهاند که اختلافات و درگیریهای داخلی را کمتر رسانهای کنند تا از حواشی آن بکاهند اما حالا آن دیوارهایی که آنها به دور اختلافات درونی خود کشیدند تا از دید عموم پنهان بماند نیز دچار ریزش شده است.
واقعیت این است که اختلاف نظر در همه تشکلها وجود دارد به ویژه اگر سیاسی باشند! اعضا میآیند و میروند و اختلافها به اشکال دیگر در میآیند و آن تشکل اگر بنیهی لازم را داشته باشد، باقی میماند و به راه خود ادامه میدهد. اما اختلاف نظرها و رقابت بر سر منافعی که به صراحت به زبان نمیآیند اما قابل حدس است فرشگرد را درگیر مسائلی کرده که از یکسو ظاهرا بسیار نازل است ولی از سوی دیگر اگر ادامه یابد آن را از هم خواهد پاشاند.
فرشگرد تشکلی با پشتوانهای قوی و موقعیتی مناسب بود که در حد خود و به پشتوانهی قرار گرفتن در کنار «پهلوی» توان پیدا کرد. فعالیت این گروه بر تصمیمات دولتهای غربی به ویژه آمریکا یا نهادهای بینالمللی مثل صندوق بینالمللی پول اثرگذار بود. از این مهمتر، فرشگرد این ظرفیت را، باز هم به پشتوانهی پهلوی، پیدا کرد تا بین بخشی از مخالفان جمهوری اسلامی «جریانسازی» کند. اینکه حالا در شرایطی قرار گرفته که به دور از انسجام اولیه و به صورت جزیرهای عمل میکند و به خاطر مسائلی چون «قبیلهگرایی»، «عدم پاسخگویی»، «شفاف نبودن فعالیتها»، «تاثیر منفی روابط و رقابتهای شخصی بر فعالیتهای اصلی و کشانده شدن آن به فضای عمومی» اعضای آن به پرسش کشیده میشوند، چیزی نیست که بتوان آن را پنهان کرد. چنین شرایطی به بازنگری و پاسخگویی به مخاطبان نیاز دارد.
اما در عوض، فرشگرد مانند دعواهای محلهای، وارد فضایی پر زد و خورد شده که به بهترین شکل برای عوامل بیرونی از جمله جریانهای وابسته به جمهوری اسلامی قابل بهرهبرداری است و توسط همان عوامل تشدید نیز میشود. در جهان امروز اما «شفافیت» در همهی عرصهها، حرف اول و آخر را در «مدیریت» میزند! میخواهد مدیریت یک شرکت کوچک باشد، یا یک انجمن صنفی، و یا یک رسانه و یا یک حزب و تشکل سیاسی! بدون «شفافیت» هر ساختاری در هر عرصهای سرانجام به یک روند «دراماتیک» فرو میافتد و در مسیری نامعلوم و نابودکننده قرار میگیرد: ورشکستگی اقتصادی یا ورشکستگی سیاسی! در چنین شرایطی دیگر حمایت از پهلویها و اصرار بر پیوند معنوی با شاهزاده رضا نیز دیگر به کار نمیآید بلکه به زیان او نیز خواهد بود؛ و این هم خطا و هم از معرفت به دور است.
چهار دهه است که احزاب و تشکلهایی در اپوزیسیون آمدهاند و برخی مانده و برخی رفتهاند. هر یک نیز به نوعی با حواشیهایی روبرو بودهاند. بزرگترین مشکل تشکلهای خارج کشور، جدا بودن آنها از ریشههای داخلیشان یعنی مردم و جامعه است. سالهاست که خودِ جمهوری اسلامی نیز از این جدایی عمیق رنج میبرد! با این تفاوت که نظام دارای همهی امکانات و منابع عظیم یک کشور است که همگی را برای تعمیق این جدایی به کار گرفته! و تشکلهای خارج کشور و چهرههای اپوزیسیون اگر سیاست را به «کسب و کار» و منبع مالی یا خودنمایی و ارضای خودشیفتگیهای شخصی خویش نکرده باشند، باید قدر دانست که با وجود زندگی نسبتا امن و آرام و تأمین در خارج کشور همچنان به یاد آن ملت و مملکت هستند و برای آزادی و آبادی آن تلاش میکنند.
در چنین شرایطی است که هر تشکل و هر چهرهای اگر میخواهد قدرش دانسته شود و شاید نقشی نیز در شرایط سرنوشتساز ایران بازی کند، چارهای جز «پاسخگویی» و «شفافیت» ندارد. برای پس گرفتن ایران و دوباره ساختن آن از دیروز و امروز میبایست شروع کرد! وگرنه پیوند با پهلویها و حمایت معنوی شاخصترین چهره سیاسی ایران، به تنهایی به کار نمیآید!