گزارش سهیل عربی از وضعیت اسفناک بندهای زندان تهران بزرگ – قسمت هفتم
فساد و تاراج سازمانیافته زندانیان تهران بزرگ
«از اتاق یک تا سلول ۱۶» قسمتی دیگر از سلسله مقاله های زندانی سیاسی سهیل عربی است. این زندانی سیاسی در این مقالات به نحوه توزیع مواد مخدر، فساد سازمانیافته، دزدی و تاراج زندانیان و مقولات دیگر بندهای زندان تهران بزرگ می پردازد. مقاله حاضر قسمت هفتم این سلسله گزارشات است.
سهیل عربی هم اکنون در تیپ ۵ زندان تهران بزرگ محبوس است.
از اتاق یک تا سلول ۱۶
قسمت ۷ هفتم
الف – عکاس از آنجا که نمود حادثه یا شخصی را حس میکند، همیشه از نزدیک با تصور تاریخی بودن مرتبط بوده است. تصور آرمانی از عکاسی جدا از مسائل زیبایی شناسی، شکار یا بهتر و دقیق تر اینست که بگوییم قاپیدن لحظات تاریخی بوده است.
اینجا پرسشی در اذهان ایجاد میشود. اینکه کدام یک از لحظات تاریخی هستند؟
پاسخ شخصی که عکاسی را فراتر از از یک علم، هنر یا صنعت، وسیله ای برای نجات زندگی بداند، به این پرسش چنین پاسخی خواهد بود: تمام لحظات تاریخی هستند و آنچه باعث برجسته شدن برخی لحظات شده، ثبت ظهور و انعکاس آنها توسط عکاسی هوشیار بوده است.مهمترین وظیفه عکاس نجات لحظات است و آنگاه که این مهم را فهمید، حتی آنگاه که محروم از داشتن دوربین، آگراندیسمان و دیگر لوازم خود باشد، با قلم کاغذ و حتی از طریق بیان می تواند به عکاسی و نجات زندگی ادامه دهد.
ب- جایی که عکاس برای دوربین خود انتخاب کرده جایی نیست که چیزی در شرف وقوع باشد. بلکه جایی است که تعدادی واقعه به هم مرتبط خواهند شد.
اینجا کره زمین، بزرگترین زندان خاورمیانه (به گفته رئیس آن)، پنجشنبه زیبا، رنگارنگ، با عطر گل سوسن و یاسمن و صدای بلبل.
هوا گرم است داغ داغ، آب قطع است، کولر کار نمی کند. اتاق های روبه رو که برای خواص یک شبه میلیاردر درست شده زیر سایه هستند. اما سلول های ما که عوام هستیم، رو به آفتاب داغ داغ کویریست. اینگونه به دلیل سه روز قطعی آب و بسته بودن حمام همه عرق سوز و کلافه شده ایم.
آب هر روز از ساعت ۸ صبح تا ۱۰ شب قطع است. ۱۰ شب که آب وصل میشود، حمام بسته می شود. البته خواص می توانند در ساعت خاموشی از حمام استفاده کنند. اینها از معجزات سکه های بهار آزادی است که وقتی از زیر میز پرداخت شود، درب حمام هر ساعت که بخواهند باز می شود و علاوه بر آن هیچ ممنوعیتی بر آنها اعمال نمی شود.
برای مثال استفاده از فلفل برای تمام زندانیان ممنوع شده اما آن برخی که از ما برابرترند فلفل، لیوان شیشه ای، چاقوی میوه خوری، پاسور، گوشی و هر چیز دیگر که برای ماه عوام ممنوع اعلام شده به وفور در اختیار دارند.
اگر یکی از معمولیهای عوام اعتراض کند و بگوید که اگر ممنوع است، پس چرا برای همه نیست؟ چرا آنها با پرداخت رشوه یا به قول خودشان شیرینی تمام تحریم ها و ممنوعیت ها را دور می زنند؟ دیگر بار متهم به فعالیت تبلیغی یا اجتماع و تبانی علیه نظام میشود.
اما شما بدانید که این ممنوعیت های مضحک صرفا جهت ایجاد بازار سیاه و کسب سود بیشتر ایجاد شده است. هرآنچه ممنوع است در بازار سیاه ۱۰ تا ۲۰ برابر قیمت قیمت فروخته می شود. یک قوطی فلفل قرمز که کمتر از ۲۰ هزار تومان قیمت دارد، در زندان تا ۳۰۰ هزار تومان و حتی بیشتر به فروش می رسد. یک کیلو فلفل سیاه یا قرمز یک میلیون تومان قیمت دارد. فقط به این بهانه که ممکن است است فلفل را به چشم مامور بپاشند، آن را ممنوع کردند. اما پس چگونه آنها از آن استفاده می کنند؟ فروش و استفاده از فلفل ممنون می شود تا در بازار سیاه به چند قیمت آنرا بفروشند. درحالیکه می دانند زندانی سیاسی یا مالی اهل درگیری و دعوا نیست. این ممنوعیت فقط برای بنده شرارتیها تا حدودی منطقی به نظر می رسد.
لیوان شیشه ای در بازار سیاه از ۵۰ هزار تومان تا ۳۰۰ هزار تومان به فروش میرسد توسط خودشان ممنوع شده و توسط خودشان فروخته می شود.
قاشق و چنگال فلزی هر جفت از ۵۰ هزار تومان تا ۲۰۰ هزار تومان فروخته می شود. امروز خودشان می فروشند و چند روز بعد در بازرسیها آنها را از ما می گیرند و یک هفته پس از بازرسی با دوبرابر قیمت باز هم فروخته می شود.
هردست پاسور ۳۷۰ هزارتومان به فروش می رسد. سرباز می گوید با قیمت ۷۰هزارتومان از میدان آزادی خریده ام و ۳۰۰ هزار تومان بابت کرایه و حمل آنها به درون می گیرند.
زندانی سرگرمی ندارد. کتابخانه نیست. کلاس اموزشی برگزار نمی شود. پس پاسور بازی میکند تا از دردها و رنج هایش دور شود.
اینجا حتی روزنامه هم به زندانی نمی دهند. در حالیکه در اکثر زندانها روزنامه بهطور رایگان توزیع می شود و ما از همین اندک حقوق خود نیز محروم هستیم.
برخی از زندانیهای ثروتمند با پرداخت مبالغی به ماموران هرروزنامه کتاب یا مجله را می توانند دراختیار داشته باشند. چگونه است که به ما اجازه مطالعه کتاب یا روزنامه مجاز هم نمی دهند، اما آقای دکل غیب کن اکونومیک و … را بروز تحویل می گیرد؟
اجناس خوب و با کیفیت فروشگاه به اتاق های ۱ و ۲ ارسال می شود. وقتی آنها یخچال و انباری هایشان را پر از خوراکی نوشیدنی و اجناس کردند، نوبت اتاق های ۳ تا ۶ می رسد.
اتاق ۱ متعلق به وکیل بند و نوچه هایش است. اتاق ۲ برای فرامیلیاردرهای تازه به ثروت رسیده که وظیفه تامین شیرینی ماموران همیشه گرسنه را دارند. اتاق های ۳ تا ۶ میلیونرهایی که در ازای پرداخت مبالغی میتوانند امکانات نسبتا بهتری داشته باشند و طبقه متوسط زندان را تشکیل می دهند. ته مانده ها به زندانیهای عادی میرسد که از اتاق ۷ به بعد به ترتیب فقیرتر هستند و توان پرداخت رشوه و حق حساب را ندارند. پس محکوم به تحمل اتاقهای داغ پر جمعیت و کم امکانات هستند.
وقتی فروشگاه در روز دو ساعت کار می کند، یک ساعت و ۴۰ دقیقه مخصوص اتاق های یک تا شش است و ۲۰ دقیقه پایانی و اجناس ته مانده برای سایر اتاق هاست.
معمولاً بسیاری از اجناس ضروری مثل آب، گوشت مرغ و سبزیجات و لبنیات توسط اتاقهای ۱ تا ۶ به وفور خریداری و احتکار می شود و به زندانی های کم درآمد و معمولی به اندازه کافی نمی رسد یا اصلاً نمی رسد.
فروشگاه از توزیع ناعادلانه اجناس و حتی ارائه فاکتور به خریداران خودداری می کند. همیشه پس از خرید متوجه میشوید که حین جمع زدن قیمت ها بین ۱۰ تا ۲۰ هزار تومان اضافه حساب کردند. تعداد کمی را این متوجه می شوند. باوجود تصاحب تمامی سود حاصل از زدوبند با زندانیان ثروتمند و فروش اجناس بهتر به آنها، به زندانیان فقیر هم رحم نمیکنند.
برای مثال یک زندانی ۲ پاکت شیر به قیمت هریک ۱۰۰۰ تومان، ۶ بطری آب معدنی به قیمت هریک ۲۵۰۰ تومان، ۳ قوطی کنسرو ماهی به قیمت ۱۰ هزار تومان خریداری میکند که جمعا ۸۰ هزار تومان می شود. اما از کارت او ۹۵ هزار تومان کسر شده است. ۱۵ هزار تومان از او زیادی پول گرفتند.
از آنجا که حین فروش اجناس به زندانی های عادی مقابل فروشگاه صف بلند تشکیل شده و ازدحام زیاد است، فروشنده با فریادهای پیاپی از خریداران میخواهد که عجله کنند و سود حاصل از این عجله روزانه حداقل یک میلیون تومان از طریق گرانفروشی و کلاهبرداری (اضافه از قیمت اصلی پول گرفتن) از زندانیان بی نواست.
بالاخره یکی متوجه می شود و اعتراض می کند و به بازرسی کل سازمان زندانها شکایت می کند. پس از چند روز پیگیری بازرس متوجه می شود حق با زندانی است. فروشنده را اخراج یا جابجا می کنند. اما اعمال فروشنده سابق را به اشکال دیگر به همانگونه تکرار می کنند.
اگر از آنها بپرسی چرا؟ می پرسند با ۲۵۰۰۰۰۰ تومان حقوق چگونه از پس خط فقر ۹ میلیون تومانی برآییم؟ مثل سربازی که برای آوردن پاسور صدهزار تومان کرایه و برای شل کردن دستبند ۵۰ هزار تومان می گیرد و برای توجیه می گوید ساکن شهرستان است و حتی به او پول کرایه رفت و برگشت را هم نمی دهند و چاره ای جز اخاذی و خلاف برایش باقی نمی ماند.
اینگونه است که فساد جزئی و سفید به فساد سیاه و گسترده تبدیل می شود. اما باز هم این صدا را میشنویم که تحریم ها هیچ اثری بر ما نداشته است.
ادامه دارد
قسمت اول و دوم این گزارش را اینجا بخوانید
قسمت سوم این گزارش را اینجا بخوانید
به کانال نه به زندان نه به اعدام در تلگرام بپیوندید
https://t.me/NoToPrisonNoToExecution
The post گزارش سهیل عربی از وضعیت اسفناک بندهای زندان تهران بزرگ – قسمت هفتم appeared first on جوانه ها.